بیا عاشق بمانیم

بیا عاشق بمانیم!

بیا حالا که عاشق هم هستیم کاری کنیم که لحظه هایمان پر از شادی و عشق باشد!

بیا حالا که همدیگر را عاشقانه دوست میداریم برای همیشه با هم بمانیم و عهدی که با

هم بستیم را نشکنیم !

بگذار با آرامش با هم باشیم ، نه اینکه لحظه هایمان پر از غصه و عذاب باشد !

عشق کلام زیباییست ما بدنامش میکنیم ، عشق شیرین است ما تلخش میکنیم!

عشق پاک و مقدس است ما  پر از گناهش میکنیم !

اگر به هوای این نشسته ای که تا ابد با هم باشیم کاری نکن که فردا پشیمان شوی!

قدر مرا را بدان ، عاشقتر از من کسی نیست !

قلبم را نشکن ، بی گناهتر از من عاشقی نیست !

بیا حالا که قلبم را با اطمینان به تو دادم تو نیز پاسخ این اطمینان را به قلبم بده !

برای من فراموش کردن یک بی وفا کار ساده ایست پس با ما بی وفایی نکن ، همچو من

که عاشقانه دوستت دارم ، مرا دوست داشته باش !

به خدا انتظار سختی نیست ، اگر عشق در قلب تو باشد مرا درک خواهی کرد !

اگر به سختی عاشق شدم ، مطمئن باش اگر لایق من نباشی به راحتی نیز میتوانم قید

تو را بزنم !

این یک غرور بی جا در وجودم نیست ، این یک حقیقت تلخیست که بعد از مدتها به آن پی

برده ام!

آنقدر بی وفایی دیده ام که شناختن کسی که مرا از ته دل دوست دارد برای من کار

سختی است !

من به تو ایمان دارم ، تو میتوانی برای من بهترین باشی ، تو میتوانی همانی باشی که

مدتهاست در انتظار او نشسته ام !

بیا حالا که دیوانه وار تو را دوست دارم ، قدر این عشق پاک را بدان ، که عاشقتر از من

کسی نیست !

نسیم خوش عشق

نسیم خوش عشق

چقدر این آسمان آبی زیباست ، هوای دل انگیزیست!

این نسیمی که میوزد بهاریست ، پر از عطر و بوی عاشقیست !

از کدامین سو می آید این نسیم بهاری ، از سوی دریا می آید یا صحرای عشق...

چه زیبا میخوانند پرندگان ، چه عاشقانه پرواز میکنند در آسمان ..

این نسیم بهاری در این روز قشنگ آفتابی دل مرا عاشق کرده است....

از کدامین سو می آید نسیم خوش عشق ؟

چقدر آرامم ، بی تابم تا بدانم این نسیم بهاری از کدامین سو می آید...

لحظه ای که چشم به آسمان دوختم پروانه ها دسته به دسته به یک سو می رفتند ..

به دنبال آنها رفتم ، به تو رسیدم ، آن نسیم مهربان از سوی قلب تو بود....

تو را دیدم .. عاشقتر شدم ، عاشق قلب تو و نسیمی که از سوی او می آمد....

چقدر این قلبت مهربان است ، چقدر چهره تو درخشان است ....

این لحظه عاشقی لحظه ایست بیادماندنی ، خاطره ایست فراموش نشدنی !

از نسیم خوش عشق تا قلب مهربانت و از احساس من تا قلب تو راهی نیست !

ازقلب من تا عشق تو ، از زندگی من تا قلب تو یک راه جز راه عاشقی نیست !

هر جا که نسیمی می وزد یاد تو در دلم زنده می شود ، من که همیشه به یاد توام ،

خاطره دیدار با تو لحظه هایم را پرخاطره میکند !

چقدر این زندگی با تو شیرین است ، چقدر قلبم با تو خوشبخت است !

خوشبختی را تنها با تو میتوانم تجربه کنم ، زیبایی های دنیا را تنها با تو میتوانم ببینم ،

نسیم خوش عشق را تنها از سوی قلب تو میتوانم حس کنم ، صدای سخن عشق را

تنها از سوی تو میتوانم بشنوم ، و تنها دستان تو را میتوانم لمس کنم تا آرام شوم ،

عاشق شوم و با تو بمیرم .....

و این است حس ششگانه من ، هر چه خدا به من داده تنها با تو میتوانم آنها را تجربه

کنم....

چقدر این دنیا با تو زیباست ، چقدر این لحظه ها با تو شیرین است ، چقدر تو عزیزی برایم

عزیزم...

لحظه های بی مروت

لحظه های بی مروت:

آه که چقدر سخت است لحظه های دور از تو بودن ....

آه که چقدر تلخ است بی تو بودن....

گاهی از این زندگی خسته میشوم ، گاهی نیز از عشق دلشکسته میشوم !

گاهی در گوشه ای تنها مینشینم و اشک میریزم ، گاهی نیز عکسهایت را در آغوش

میگیرم و از دلتنگی ات گریه میکنم ....

این است رسم عشق ، چقدر دردناک است این لحظه های عاشقی...

پشیمانم از اینکه عاشقم ، پشیمانم از اینکه در دام عشق گرفتارم ....

کاش که عاشق نمیشدم ، تنهایی دوای درد من است...

دلم نمی آید رهایت کنم ، حالا که عاشقت هستم دلم نمیخواهد قلب مهربانت را بشکنم!

گرچه من از کرده خویش پشیمانم ، اما چون با تو هستم خوشبخترینم !

آنقدر دوستت دارم که دلم نمیخواهد بگویم که فراموشم کن !

آه که چقدر این لحظه ها نفسگیر است ، آه که چقدر این قلب بی گناهم پریشان است!

از امروز میترسم که از من دور شوی ، از فردا میترسم که تو را از دست بدهم ، به چه

امیدی با تو باشم ای بهترینم؟

این سرنوشت و روزگار بی وفا با قلب من نمیسازد میدانم اگر با تو باشم فردا که رسید

حال و هوای من از امروز دلگیرتر است!

آه که چقدر این لحظه ها بی مروت است !

قلب من بی طاقت است ، چشمهایم دیگر اشکی ندارند برای ریختن !

نمیدانم از دوری تو اشک بریزم ، یا از دلتنگی ات !

نمیدانم غصه امروز را بخورم ، یا غم فردا را بکشم!

نه دیگر کار من از کار گذشته است ، راهی جز عاشق ماندن و غم و غصه های عشق را

تحمل کردن نیست !

باید سوخت .... باید در راه عشق نابود شد ... آه که چقدر تلخ است !