هدیه ای با ارزش تر تو برای من در دنیا نیست!
گلی خوشبوتر از تو در گلستان زندگی در میان گلها نیست!
عزیزتر از تو در قلبم هیچکس نیست، باوفاتر از تو هیچ باوفایی نیست!
احساسم را به تو تقدیم میکنم ، قلبم را فدای احساس پاکت میکنم!
قلبم نام تو را فریاد میزند ، زندگی ام را مدیون وجود پر مهر تو هستم!
اگر گلی مثل تو در این گلستان نبود ، زندگی ام کویری خشک و بی جان بود!
اگر ستاره ای مثل تو در آسمان تاریک قلبم نبود ، آسمان دلم تیره و تار بود!
اگر تو را نداشتم ، دیگر هیچ امیدی در زندگی نداشتم !
نفس میکشم به عشق تو ، آرامم با وجود همیشگی تو در قلب عاشقم!
تو یادگاری هستی از دوران تنهایی ام ، تو خاطره ای هستی از
روزهای شیرین زندگی ام!
تکرار میکنم دوستت دارم ، تکرار میکنم به عشق تو زنده ام ،
تا بدانی و بفهمی که چقدر برایم مقدسی!
خداوند مهربان را سپاس میگویم که یکی از فرشته هایش را
به من هدیه داد تا به عشقش ، این زندگی سخت را
با آرامشی عاشقانه ادامه دهم!
از اینکه تو را دارم دیگر هیچ غمی ندارم و هیچ آرزویی جز
همیشه تو را داشتن از خدا نمیخواهم....
ای هدیه با ارزش من از طرف خدا برای این قلب تنها ، دوستت دارم تا آخر دنیا!
از تو گذشتم ، تا به عشق برسم !
از عشق نگذشتم ، تا به قلبت برسم!
تو را در میان آغوش خویش فشردم تا به احساسم برسم!
از احساس خود گذشتم ، تا احساس تو را حس کنم!
اشکهایم را فدای نگاه زیبایت کردم تا به اوج آرامش برسم !
از آرامشم گذشتم ،تا تو را آرام کنم!
تو را آرام کردم و خودم را پریشان !
از پریشانی خود گذشتم تا تو را آزار ندهم !
گفتم فدای تو و عشق پاکت !
عشقم را فدایت کردم تا باور کنی !
از باور خود گذشتم و به تو ایمان آوردم !
به تو ایمان آوردم و تو مرا درک نکردی!
گفتم دوستت دارم ، تا باور کنی که به عشق تو زنده ام!
از جان خود گذشتم تا باور کنی خیلی دوستت دارم!
باور نکردی و دلم شکست ، شکست اما تو صدای فریاد دلم را نشنیدی!
از دل شکسته ام گذشتم و باز در حسرت باور تو نشستم!
و اینبار از خودم گذشتم تا به تو برسم !
دلم برایت تنگ شده است
دلم برای دیدن چشمهای قشنگت تنگ شده است!
دلتنگی هایم همیشگیست !
اشکهای روی گونه ام تمام نشدنیست!
حالا دیگر حتی گرفتن دستهایت یکی از آرزوهای من است!
در آغوش گرفتنت رویای شیرین من است!
رویایی که در سر دارم قشنگترین صحنه زندگی من است!
تو نمیدانی که آنچه در دل دارم درد چند ساله ی من است!
تو نمیدانی که بودنت بهانه ای برای بودن من است!
پس بدان و بمان با منی که بی تو ، حتی یک لحظه نیز نمیتوانم
بی تو بودن را تحمل کنم!
آن زمان که عاشق شدم ، آن لحظه که تو به قلبم آمدی ،
قلبم تا ابد مال تو شد و نفس کشیدنم به شرط بودن تو شد!
آری حالا که تو هستی ، دلتنگی نیز با من است، سخت است دور از تو بودن
تحمل این درد کار من است!
هر لحظه که نفس میکشم ، عاشقتر میشوم ،
هر چه با تو می مانم تشنه تر میشوم!
تشنه ی گرفتن دستهای گرمت ، تشنه ی بوسیدن گونه ی مهربانت!
دلم برایت تنگ شده عزیزم ، دلم تنها تو را میخواهد عزیزم